(ویدئو) یک اتفاق عجیب، نادر و خوشحالکننده در درهشهر ایلام!
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۹۳۵۸۱
زیسان: محمد درویش فعال محیط زیست با انتشار این فیلم نوشت: ریزشهای آسمانی فراتر از نرمال که در استان ایلام در طول ۴۸ ساعت گذشته رخ داده، سبب پدیدآمدن مناظر بدیعی شده که به ویژه برای علاقهمندان به حوزه عکاسی طبیعت کیمیاست.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیجوشش چشمه از دل سنگ در کبیرکوه، قلمرو شهرستان درهشهر از آن جمله است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امیدوارم بهبود وضعیت حوضه آبخیز سیمره، یکی از زیرحوضههای اصلی کرخه بتواند کمک کند تا دوباره آب به هورالعظیم برسد. خبری خوب برای علاقهمندان به طبیعت ایران و خوزستان و البته کابوسی ترسناک برای مدیران میدان نفتی آزادگان!
tags # بارش باران سایر اخبار انسان نئاندرتال ایرانی چه شکلی بود، کجا زندگی میکرد و چه میخورد؟ عجیبترین موجود جهان؛ جانوری که ۷۲۰ عضو جنسی دارد! کشف کوهی بلندتر از اورست در مکانی عجیب؛ اورست واقعی اینجاست! ۲۴ سیاره سکونتپذیر، بهتر، گرمتر و آرامتر از زمین کشف شد!منبع: زیسان
کلیدواژه: بارش باران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۹۳۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علاقه عجیب شهید زینالدین به یک شهید
محمود احمدلو از نیروهای لشکر ۱۷ میگوید: شهید امیرحسین ندیری فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بود و شهید زینالدین علاقه زیادی به او داشت.
یک شب امیرحسین ندیری به سنگر ما آمد و ما از سعادت دیدارش خوشحال بودیم. ساعتی بعد مهدی زینالدین فرمانده لشکر ۱۷ و محمدجواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ هم رسیدند، اما هر چه کردیم داخل سنگر نیامدند. زینالدین میگفت که ما کار داریم و لازم است که برویم.
من از میزان علاقه او به شهید ندیری خبر داشتم. به آقا مهدی گفتم: «بیایید داخل سنگر در خدمت باشیم؛ آقای ندیری هم هستند.» آقای مهدی در جوابم گفت: «محمود! چرا زودتر نگفتی؟!»
به هر حال شهید زین الدین به شوق دیدار شهید ندیری به سنگر ما آمد. وقتی قرار شد شهید ندیری شب را در سنگر ما بماند تصمیم آقا مهدی به کلی عوض شد و به شهید دل آذر گفت: «شما بروید، من امشب را اینجا میمانم!»
من به شوخی به شهید زینالدین گفتم: «شما که کار داشتی و میخواستی بروی! چطور شد که ماندنی شدی؟!» پاسخ آقا مهدی را از قبل میدانستم! او به شوق دیدار شهید ندیری به سنگرمان آمد و ماندگار شد.
مرداد سال ۶۲ شهید ندیری و شهید شالی برای شناسایی به منطقه عملیاتی مهران رفته بودند که بر اثر برخورد با مین به شهادت رسیدند. شهید زینالدین بلافاصله بعد از شنیدن این خبر به معراج شهدا رفت و خیلی گریه کرد. این دوری زیاد طول نکشید و یک سال و سه ماه بعد مهدی زین الدین هم شهید شد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی